خودنویس

مقالات و مطالب و نرم افزارهای آموزشی و پرورشی

بررسی پدیده فرار مغزها - قسمت دوم

دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۴۰ ب.ظ

عوامل دافع نخبگان

اجمالاً عواملی چند دست به دست هم داده، پدیده "فرار مغزها" را به وجود آورده اند. عوامل و یا شرایط عمده ای که منجر به بروز این پدیده می شود و یا منجر به انتقال معکوس فناوری می گردد و در واقع، نخبگان و متخصصان، خارج را به وطن ترجیح می دهند عبارتند از:

ـ عوامل اقتصادی؛

از جمله تبعیض، بی عدالتی، شکاف و فاصله طبقاتی و فاصله درآمدها، مالیات ها، رانت خواری؛

ـ عوامل حرفه ای؛

عدم بهره برداری از دانش حرفه ای، فقدان تسهیلات مادی و ارتباط با جوامع پیشرفته، عدم امکان توسعه و پیشرفت بیش تر؛

ـ عوامل عاطفی؛

همسر، خانواده، تعلّقات و وابستگی، والدین، احساسات و عواطف در خارج؛

ـ شرایط زندگی؛

سطح پایین درآمدها و زندگی، هزینه بالای زندگی، مسؤولیت ناپذیری افراد، فقدان تسهیلات زندگی؛

ـ شرایط کار؛

فقدان تسهیلات و تأمین اجتماعی، فقدان استقلال در کار و پیشرفت شغلی؛

ـ شرایط اجتماعی؛

فقدان امنیت اجتماعی، فساد، تبعیض، تمایزات قومی ونژادی،بیگانگی فرهنگی،انطباق پذیری و تابعیت جمعیت؛

ـ شرایط سیاسی؛

فقدان ثبات و مشارکت سیاسی و اجتماعی و فقدان حقوق سیاسی و مدنی و سرکوب روشن فکران؛

ـ شرایط فرهنگی؛

اعتقادات، باورها، ایدئولوژی وفضای توسعه فرهنگی و...(۱۱)

عوامل جاذب نخبگان

عواملی نیز می تواند در عدم جذب نخبگان به خارج و به عکس، جذب آنان به داخل کشور مؤثر باشد. این عوامل و زمینه ها عبارتند از:

ـ پیوند اصیل خانوادگی، انسجام اجتماعی، حفظ بافت و انسجام خانوادگی؛

ـ عضویت در گروه های دینی، ملی، نژادی و سیاسی داخلی؛

ـ ازدواج و اشتغال و وجود شغل مناسب با حرفه فرد در داخل؛

ـ آموزش متناسب با نیازها در کشور مبدأ و استفاده از مهارت فنی و دانش و تخصص افراد؛

ـ ثبات و تعادل ساختاری، امنیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و فقدان ناامنی های اجتماعی؛

ـ فضای باز سیاسی اجتماعی، فرهنگی و امکان مشارکت اجتماعی و ثبات اقتصادی و... .

علل فرار مغزها

در این که پدیده فرار مغزها در بسیاری از کشورها به عنوان یک معضل بزرگ اجتماعی مطرح است، هیچ تردیدی وجود ندارد. نگاهی گذرا به این امر، مؤیّد همین نکته است. اما اجمالاً دو عامل عمده داخلی و خارجی را می توان از جمله عوامل فرار مغزها نام برد:

عوامل خارجی

یکی از عوامل پدیده "فرار مغزها" توسعه فناوری در حوزه ها و عرصه های گوناگون، به ویژه صنعت و فراهم بودن وسایل و ابزار تحقیق و پژوهش در برخی کشورهاست که موجب شده افراد متخصص از سراسر جهان سوم و کشورهای در حال توسعه، به سوی این کشورها سرازیر شوند و از نظر نیروی انسانی نوعی عدم تعادل میان این کشورها برقرار شود، به گونه ای که هزینه آموزش را کشورهای مبدأ می پردازند و بهره وری از نیروهای مستعد و خلّاق انسانی را کشورهای مقصد بر عهده دارند. بنابراین، بخشی از هزینه های آموزشی و تربیت نخبگان را کشورهای مقصد به عنوان دستمزد و هزینه تحقیق به نخبگان سایر کشورها می پردازند؛ همین شکاف و فاصله درآمدها از جمله عوامل مهم جذب نخبگان از سایر کشورهاست. علاوه بر سطح بالای دستمزدها، که عامل مهم جذب به شمار می رود، کیفیت و سطح زندگی از لحاظ امکانات رفاهی، که معمولاً تفاوت فاحشی میان کشورهای پیشرفته و در حال توسعه دارد، از جمله عوامل جذب است. اساسا تسهیلات ویژه ای برای محققان و متخصصان و نیروهای نخبه علمی در کشورهای پیشرفته در نظر گرفته شده است که متأسفانه در جهان سوم و کشورهای در حال توسعه، یک محقق و نخبه علمی سالیان دراز باید توان و وقت خود را صرف تهیه مسکن و مایحتاج زندگی خود کند.

بنابراین، اجمالاً یکی از عوامل مهم خارجی در فرار و جذب نخبگان کشورهای در حال توسعه و جهان سوم به کشورهای توسعه یافته، موقعیت برتر کشورهای صنعتی می باشد.

عوامل داخلی

عوامل اصلی پدیده "فرار مغزها" عمدتا به عوامل داخلی برمی گردد. این عوامل را می توان به چند دسته تقسیم نمود:

الف)مسائل و مشکلات فرهنگی و آموزشی؛

ب) فقدان توسعه سیاسی؛

ج) فقدان توسعه اقتصادی؛

د) فساد اداری و سوء مدیریت

الف) مسائل و مشکلات فرهنگی و آموزشی:

عوامل متعددی را می توان برای سنجش کمّی و کیفی نظام آموزشی و به طور کلی، فرهنگ یک کشور برشمرد: تعداد کتاب خانه ها و کتاب های موجود در آن ها، تعداد مقالات علمی، تعداد نشریات علمی ادواری موجود، بودجه تحقیقاتی، تعداد دانشجو، تعداد استادان، تعداد همایش ها و گردهمایی های علمی،تعدادمقالات چاپ شده از استادان داخلی در نشریات معتبر بین المللی، تعداد جایزه های علمی اعطایی به نخبگان کشور، تعداد نشان ها در المپیادهای علمی، تعداد نهادها و مؤسسات تحقیقاتی درکشور،تعدادناشران علمی وتعداداختراعات وابتکارات به ثبت رسیده و... از جمله این عوامل هستند.

متأسفانه براساس آمارهای منتشرشده، سهم کشور ما در هر یک از عوامل مذکور، بسیار ناچیز است. هرچند عوامل کمّی همچون تعداد دانشجو و کتاب، سهم نسبتا خوبی دارد، اما درصد عوامل کیفی بسیار پایین است.(۱۲) و این آمارها بسیار نگران کننده و حاکی از عقب ماندگی کشور در زمینه علوم و فناوری ودانش علمی است.در عین حال، به طور مشخص، عواملی چند موجب عقب ماندگی کشور در عرصه فرهنگ و به ویژه نظام آموزشی، شده است که به اجمال به آن ها اشاره می گردد:

ـ انعطاف ناپذیری نظام اداری:

نظام اداری دانشگاهی و مراکز پژوهشی و تحقیقاتی ما هیچ تناسبی با یک نظام تحقیقاتی و پژوهشی پویا و پژوهنده ندارد. تصویب و اجرای آیین نامه ها و مقررّات خشک و انعطاف ناپذیر اداری، عهده داری صرفا وظیفه نظارت و نه هدایت نظام آموزش عالی از سوی وزارت خانه های ذی ربط، حاکم بودن رابطه به جای ضابطه و حاکمیت مسائل جناحی و حزبی در تصویب قوانین و مقررات ازجمله مشکلات نظام اداری است.

ـ کمبود سرمایه گذاری:

در کشور ما سرمایه گذاری در کارهای تحقیق بسیار ناچیز است و این به عدم اعتقاد جدّی مسؤولان در این زمینه برمی گردد. به دلیل عدم اهتمام مسؤولان در این زمینه، بخش خصوصی نیز اقبال به سرمایه گذاری نشان نمی دهند. کل سرمایه گذاری دولت در طول برنامه های پنج ساله اول، دوم و سوم در مقایسه با سایر کشورها در این زمینه، بسیار ناچیز و غیرقابل ذکر است. برای نمونه، دانشگاه صنعتی شریف با بیش از ۵ هزار دانشجوی دوره کارشناسی و چند صد دانشجوی کارشناسی ارشد و بیست دانشجوی دکتری و با ده دانشکده و پنج مرکز تحقیقاتی باید به بودجه ای قریب ۱۵ میلیون تومان قناعت کند؛ یعنی در هر سال برای ۱۵۰ مدّرس، سهم هر یک از اعضای هیئت علمی حدود ۰۰۰/۱۰۰ تومان برای تحقیق است!(۱۳) نتیجه طبیعی این امر در نظام آموزشی ما، دفع استعدادها از ایران و جذب آنان توسط کشورهایی است که اهتمام جدّی به این امر دارند.

ـ ضعف مدیریت علمی:

پویایی و شادابی و توسعه یک کشور، مرهون وجود نظام آموزشی کارامد، با نشاط و پر جاذبه است. خروجی و برون داد و نیز ضعف و افت و یا بالندگی یک نهاد و مدیریت علمی و پژوهشی و به طور کلی، نظام آموزشی یک کشور در بلند مدت امکان پذیر است. یک نهاد آموزشی یا یک مؤسسه پژوهشی، بر خلاف یک نهاد یا مؤسسه اقتصادی، که در کوتاه مدت به زودی قابل ارزیابی است، به سرعت قابل ارزیابی نیست. متأسفانه کل فلسفه وجودی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در کشور ما متمرکز بر نظارت و نه هدایت و برنامه ریزی بلند مدت و ارزیابی می باشد. وجود بخش نامه ها و آیین نامه های دست و پاگیر، تغییر برنامه ها و اهداف با تغییر مدیران سطح بالای وزارت خانه، عدم توجه کافی به محتوای علمی و کتاب های مورد تدریس، عدم برنامه ریزی بلند مدت برای رفع مشکلات موجود آموزشی و علی رغم اذعان به ضعف کارایی نظام آموزشی عدم برنامه ریزی درست برای رفع مشکلات موجود، حاکمیت روابط و منافع گروهی و جناحی به جای حاکمیت ضوابط و مقررات شایسته سالاری، حاکمیت شدید دیوان سالاری، مقررات سخت اداری، گزینش داخلی برای فارغ التحصیلان خارجی و ده ها عامل دیگر از جمله عواملی است که ضعف و ناکارامدی نظام آموزشی و ساختار فرهنگی جامعه را در بلند مدت موجب می شود و زمینه مناسبی برای فرار مغزها و نخبگان کشور فراهم می آورد.

ـ ضعف ارتباطات و تبادل علمی:

نظام اطلاع رسانی قوی و تبادل اطلاعات و استاد و دانشجو و کتاب های معتبر علمی از دیگر عوامل کارایی و پویایی یک نظام آموزشی تلّقی می شود. متأسفانه به دلیل عدم تبادل علمی و فرهنگی، بسیاری از تحقیقات و پژوهش ها در جامعه ما تکراری و فاقد اعتبار علمی است. دریافت کتاب ها و نشریات خارجی، دعوت از پژوهشگران و محققان و استادان خارجی برای تدریس در داخل و شرکت در همایش ها و مجامع علمی، استفاده از یافته های علمی سایر کشورهای پیشرفته و به طور کلی، انزوای علمی جامعه ما زمینه ای برای فرار مغزها و نخبگان جامعه اسلامی به کشورهای توسعه یافته است. علاوه بر این، ضعف نظام اطلاع رسانی موجبات انجام کارهای تکراری، تاریخ مصرف گذشته و غیر ضرور را فراهم می کند؛ ممکن است به دلیل عدم اطلاع رسانی درست و به روز نبودن دانش فنی، یک مرکز پژوهشی هزینه های هنگفتی صرف پژوهش ها و تحقیقات کند که قبلاً در جاهای دیگر و یا حتی کشورهای دیگر بطلان آن ها به اثبات رسیده است!

ـ مشکل رفاه؛ اشتغال و گزینش استادان:

از جمله مسائل و مشکلات نظام آموزشی ما، که بستر مناسبی برای فرار نخبگان است، حقوق و دستمزد کم و مشکل اشتغال آنان می باشد. متأسفانه براساس آمارهای منتشر شده رسمی دولتی، قریب ۴۰۰ هزار پزشک در کشور فاقد شغل و بی کار هستند. علاوه بر این، درآمد متخصصان با تورّم اقتصادی تناسب ندارد؛ زیرا هزینه تحصیل در مقاطع و سطوح عالی بسیار بالاست و امکان تحصیل دانشجویان عملاً از طریق غیر بورس نهادها و مراکز علمی و پژوهشی ممکن نیست. از این رو، دانشجویان فارغ التحصیل چون نسبت به مراکز دولتی تعهد خدمت دارند، مجبورند سالیان سال ها با دستمزد و حقوق ناچیز دولتی گذران زندگی کنند و همین امر موجب می شود که نخبگان برای تحصیل و یا اشتغال به خارج از کشور روی کنند.

همچنین الگوی کلی مهاجرت با پی روی از این نظریه است که تمایل به مهاجرت از یک نقطه به نقطه دیگر، تابعی از میانگین دستمزدها، سطوح میانگین تعلیم و تربیت و فاصله و میزان مهاجرت قبلی است.(۱۴) و چون دستمزدها در کشور ما نسبتا پایین است، این امر زمینه ای برای فرار مغزها گردیده، به عبارت دیگر، هرچند فرار مغزها دارای علل و عواملی است که مهم ترین علت را می توان در عدم توسعه اقتصادی کشورهای جهان سوم دانست، اما اختلاف فاحش زندگی و اختلاف سطح دستمزدها از جمله عوامل وزمینه های جذب نخبگان به کشورهای صنعتی است.

فقدان توسعه سیاسی:

کشورهای توسعه یافته معمولاً به کشورهایی اطلاق می شود که در بخش های صنعت، کشاورزی و خدمات و نیز همه مجموعه ها و نهادهای خود، توسعه یافته و از رشد چشم گیری برخوردار باشند. به عبارت دیگر، شاید ملاک توسعه و عدم توسعه یک کشور در امکان جذب و عدم جذب نخبگان، امکانات و به فعلیت رساندن امکانات بالقوّه آن کشور باشد، و کشورهایی که امکان جذب و به کارگیری نیروهای ماهر خود و نیز سایر امکانات بالقوّه خود را ندارند و این امکانات و نیروها جذب بازار کار سایر کشورها می شوند، "کشورهای توسعه نیافته" و کشورهایی که این استعداد و توان را دارند "کشورهای توسعه یافته" تلقی شوند. از همین روست که کشورهایی که از لحاظ سیاسی نیز توسعه یافته نیستند، کشورهای عقب مانده محسوب می شوند. اجمالاً شاخص های ذیل را می توان به عنوان عوامل سیاسی برای پدیده "فرار مغزها" در نظر گرفت: کاهش انگیزه و تعهد برای خدمت به مردم، احساس بی ثباتی و ناامنی سیاسی، ایجاد تغییرات فرهنگی در روحیات متخصصان، ناهمگونی فرهنگی و سیاسی برخی متخصصان با اعتقادات و ارزش های حاکم بر جامعه، فقدان امنیت شغلی، فقدان فضای باز سیاسی، فقدان حقوق مدنی، فقدان توسعه یافتگی سیاسی، سرکوب مخالفان، فساد و ناکارامدی نخبگان سیاسی، تنفر از نظام سیاسی، عدم استقلال کاری و پیشرفت شغلی، عدم مشارکت سیاسی، سرکوب روشن فکران و فقدان آزادی. مجموعه این عوامل کشور را ناکارامد و نخبگان را وارد بازار کار سایر کشورها می کند.

فقدان توسعه اقتصادی:

توسعه و پیشرفت فناوری در حوزه های صنعت، خدمات و کشاورزی از جمله ملاک ها و شاخص های مهم توسعه یک کشور به شمار می رود. عمدتا سه محور عمده و اصلی در هر سطحی از توسعه وجود دارد که به موجب آن ها، کشوری توسعه یافته و یا عقب مانده تلقی می شود: داشتن یک زندگی طولانی همراه با تن درستی؛ دست رسی به اطلاعات و دانش مورد نیاز در زندگی روزمرّه و در اختیار داشتن منابع لازم برای برخورداری از امکانات زندگی در سطحی مطلوب. هر یک از شاخص های مزبور، نیازمند امکانات، برنامه ریزی و استفاده بهینه از امکانات در راستای رسیدن به زندگی مطلوب است. کشوری که از امکانات مزبور خود استفاده بهینه نکند و یا با برنامه ریزی درست از این امکانات برای رفع مشکلات خود بهره نگیرد، توسعه نیافته است.

اجمالاً می توان توسعه نیافتگی اقتصادی را یکی از زمینه ها و عوامل فرار مغزها به شمار آورد و بی ثباتی اقتصادی، وجود نرخ بالای مالیاتی، وجود توّرم و رکود اقتصادی، سطح پایین درآمدها، وجود نرخ بالای بی کاری و عدم اشتغال، فرصت های شغلی کم، عدم تناسب درامدها با امکانات و شرایط زندگی، فقدان بازار کار مناسب با حرفه افراد، افزایش جاذبه های مادی خارج از کشور و شکاف و فاصله آن با زندگی داخلی، عدم انطباق تخصص و توان علمی و فنی فارغ التحصیلان با نیازهای کشور، فقدان امنیت اقتصادی و امنیت برای سرمایه گذاری، فقدان فناوری و یا فناوری پیشرفته، تبعیض و بی عدالتی اقتصادی، رانت خواری اقتصادی، حقوق و دستمزد کم، وجود صنایع وابسته از جمله عواملی است که زمینه را برای فرار نخبگان و مغزهای کشور فراهم می کند. در واقع، به دلیل این مشکلات، نخبگان کشور جذب بازارهای بین المللی می شوند.

پیامدهای فرار مغزها

از جمله عوامل فرار مغزها در کشور این است که ما به مسائل مادی (در مقایسه با سایر عوامل) بیش تر توجه می کنیم و انسان ها و افراد را فراموش می کنیم؛ می پنداریم که هر کس ماشین و ابزار آلات فناوری در اختیار داشت، خوش بخت است، در حالی که به عکس، هرچه کشور پیشرفته تر باشد، باید نقش عوامل انسانی در آن مهم تر، برجسته تر و بیش تر باشد؛ مثلاً نقش انسان ها در کشور ژاپن ۸۰ درصد است. به همین دلیل که عوامل انسانی در کشور ما کم رنگ است، بیش ترین دغدغه کشور ما خارج نکردن ارز از کشور می باشد، در حالی که ما هیچ توجهی به فرار مغزها نداریم. به نظر می رسد همین تغییر نگرش نسبت به افراد انسانی و توسعه انسانی در فرایند توسعه، عامل مهمی در کاهش پدیده فرار مغزهاست.

با نگاهی اجمالی به آمار و ارقام مربوط به پدیده "فرار مغزها"، پیامدهای بسیار ناگوار آن غیرقابل تصوّر می نماید: در یک سو، کشورهای صنعتی و ـ به اصطلاح ـ مقصد قرار دارند که عاملی مهم در جذب نخبگان کشورها به شمار می روند و منبع مهمی برای جذب نخبگان، دین راسک وزیر خارجه امریکا، معتقد است که مهاجرت برای امریکا یعنی یک منبع بزرگ نیروی علمی ومغزی که بسیار گران بهاست.(۱۵) از سوی دیگر، کشورهای مبدأ و جهان سوم قرار دارند که همه سرمایه و هستی خود را تقدیم بیگانگان می کنند. با نگاهی به آمار و ارقام، این معضل بیش تر آشکار می گردد:

در حال حاضر، بیش از ۰۰۰/۱۵۰ نفر مهندس و پزشک ایرانی در امریکا زندگی می کنند. تمام ورودی های با رتبه دو رقمی (۹۹ ـ ۱) کنکور سراسری دانشگاه های کشور، هر سال از بهترین دانشگاه های دنیا دعوت نامه دریافت می کنند. قریب نود نفر از ۱۳۵ دانش آموزانی که در سه سال گذشته در المپیادهای علمی صاحب مقام شده اند، در یکی از بهترین دانشگاه های امریکا به تحصیل مشغول شده اند.(۱۶)

براساس سرشماری ۱۹۹۰ امریکا، قریب ۲۲۰ هزار نفر خود را ایرانی تبار معرفی کرده اند و قریب ۷۷ درصد آنان دارای تحصیلات دانشگاهی هستند.(۱۷) براساس آمار ارائه شده، تنها ۱۸۲۶ ایرانی عضو هیأت علمی تمام وقت و رسمی در دانشگاه های امریکا و کانادا به تدریس مشغولند که با احتساب استادان نیمه وقت، به حدود ۵۰۰۰ نفر می رسند. در حالی که، تا پایان سال ۱۳۷۲ تعداد استادان و دانشیاران شاغل در ایران، ۱۵۰۰ نفر بوده که در سال ۱۳۷۵ به ۲۲۰۰ نفر رسیده و تعداد استادیاران نیز ۶۰۰۰ نفر بوده است.(۱۸)

زیان کشور ما از صادرات مغز، بالغ به ۳۸ میلیارد دلار برآورد شده، در حالی که درامدسالانه کشور از محل صادرات نفت قریب۱۲میلیارددلاراعلام گردیده است.(۱۹)

بر اساس اظهارنظر مسؤولان رسمی کشور، آمار مهاجران کشور بسیار شگفت انگیز است؛ در یک اظهارنظر رسمی آمده است: هرچند آمار مهاجران ایرانی از ۲ تا ۷ میلیون نفر ذکر می شود، اما براساس آمار رسمی حاصل آمده از تجربه کاری، می توان گفت: قریب ۳ میلیون نفر از ایرانیان به صورت مهاجر در ۲۰ کشور مهم جهان پراکنده اند که به ترتیب، در امریکا ۲/۱ میلیون نفر، کانادا ۲۰۰ هزار نفر، انگلستان ۱۸۰ هزار نفر، آلمان ۱۱۰ هزار نفر، فرانسه ۱۰۰ هزار نفر، سوئد ۹۰ هزار نفر، استرالیا ۷۰ هزار نفر، اتریش و ایتالیا، هر یک ۳۰ هزار نفر، یونان ۱۰ هزار نفر و بلژیک، نروژ و اسپانیا، هر یک ۵ هزار نفر زندگی می کنند.(۲۰)

همچنین در خصوص وضعیت اقتصادی مهاجران خارجی، به ویژه ایرانیان مقیم امریکا، آمده است: آخرین آماری که اداره آمار ایالات متحده امریکا در سرشماری ۱۰ سال پیش ارائه کرده، نشان می دهد که ۴۶ درصد مهاجران ایرانی دارای مدرک لیسانس و بالاترند و ۴۲ درصد در رده های بالای علمی و حرفه ای و ۲۲ درصد صاحبان شرکت های بزرگ تجاری، کارخانه های صنعتی بیمارستان و ورزشگاه می باشند و میانگین درآمد مهاجران ایران، ۵۵ هزار دلار و میانگین درآمد شهروندان امریکایی ۳۵ هزار دلار می باشد.(۲۱)

در یک برآورد شگفت انگیز، خسارت ناشی از فرار مغزها در ایران، رقمی بالغ بر ۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۴۰۰/۳۰ تومان اعلام شده است.(۲۲) هرچند که صحت این برآورد، مورد تردید جدّی است.

هرچند این خسارت اختصاص به ایران ندارد و پدیده ای است عام و فراگیر، ولی باید اهتمام جدّی در رفع آن مبذول داشت. در ذیل، آمارهای دیگری در این زمینه در چند کشور بیان می شود.

در سال ۱۹۹۵، ۴۵۰ هزار نفر از تحصیل کردگان مصری در امریکا، ۶ هزار نفر در کانادا، ۱۵۰ هزار نفر در استرالیا و ۱۵۵ هزار نفر در اروپا به سر می بردند. در سال ۱۹۹۳، ۱۳۰ هزار نفر از فارغ التحصیلان روسی به اروپا و امریکا مهاجرت کردند. در سال ۱۹۸۹، ۲۲۹۰۰ متخصص، کشور شوروی (سابق) را ترک کردند. در سال ۱۹۹۰، ۴۱۰ هزار نفر از متخصصان هندی به خارج رفتند که ۳۰ درصد در امریکا و ۲۳ درصد در آسیای غربی و ۱۱ درصد در اروپا مقیم شدند. درآمد امریکا در سال ۱۹۹۵ از تحصیل دانشجویان خارجی یک میلیارد دلار بوده است.(۲۳)

در ایران نیز این آمار بسیار تکان دهنده است. چندی پیش وزیر علوم، تحقیقات و فناوری کشورمان اعلام کرد که در سال ۱۳۷۹، ۲۲۰ هزار نخبه علمی، مدیریتی و صاحب سرمایه به یکی از کشورهای غربی مهاجرت کردند. این رقم در سال پیش از آن، قریب ۹۰ هزار نفر بود!(۲۴) همچنین آمده است که از ۱۷۵ نفر دارنده مدال های المپیاد کشورمان در دو دهه اخیر قریب ۹۲ درصد آنان به خارج رفته اند!(۲۵)

راه های جلوگیری از فرار مغزها

برای جلوگیری از فرار مغزها و جبران خسارت های ناشی از آن، باید اقدامات جدّی در این زمینه صورت گیرد؛ برخی اقدامات کوتاه مدت و برخی نیز نیازمند برنامه های زیربنایی و بلند مدت است:

ـ راه حل اساسی و مؤثر برای جلوگیری از پدیده "فرار مغزها" ایجاد شرایط مناسب کار، تحقیق و پژوهش و دستمزد کافی و از بین بردن بی عدالتی و تبعیض است که خود موجب جلب نخبگان می شود.

ـ از دیگر راه های جلوگیری از پدیده "فرار مغزها"، برنامه ریزی بلندمدت و حساب شده برای استفاده از نیروهای انسانی است و این امر باید مبتنی بر این اصل باشد که تربیت متخصصان باید بر اساس نیازها و متناسب با ظرفیت های داخلی و به قدر نیاز باشد، تا کمکی اساسی به تحکیم زیربنای اقتصادی کشور باشد.

ـ از دیگر شیوه های جذب نخبگان در داخل کشور، که در کنار آموزش های فنی و زیربنایی و به روز نخبگان قرار دارد، این است که صندوقی بدین منظور در نظر گرفته شود تا فارغ التحصیلان دانشگاهی، به محض فراغت از تحصیل و تا زمانی که موفق به پیدا کردن شغل و کاری مناسب نشده اند، از این صندوق وام های اشتغال، حق بیمه بی کاری و مانند آن دریافت دارند.

ـ نظارت بر فارغ التحصیلانی که به خارج عزیمت می کنند و ارتباط عاطفی باآنان ازدیگرراه کارهای جذب نخبگان است.

ـ نظارت بر رشته های علمی موردنیاز ـ بدین صورت که دولت بر اساس نیازهایی که دارد اقدام به آموزش و تربیت کادر مجرّب و موردنیاز خود نماید و در مقابل، تعهد کند که به فارغ التحصیلان و نخبگان تربیت یافته کاری مناسب واگذار نماید ـ از دیگر اقدامات مؤثر است. بدین صورت علاوه بر آن که از هدر رفتن نیروهای نخبه و ذخایر انسانی جلوگیری می شود، شاهد پویایی و بالندگی و توسعه همه جانبه کشور خواهیم بود.

ـ تأسیس مرکز کاریابی برای فارغ التحصیلان و نخبگان دانشگاهی از جمله اقدامات بایسته است تا دانشجو پیش از فراغت از تحصیل بتواند براساس علاقه و نیاز، شغل آینده خود را انتخاب کند و به محض فراغت از تحصیل در مراکز مورد نیاز، به خدمت گمارده شود.

ـ ارتباط صنعت و دانشگاه از جمله عوامل مهمی است که موجب جلوگیری از فرار مغزها می شود. عدم ارتباط بین دو نهاد و عدم تناسب آموزش های نظری با فعالیت های عملی از جمله عوامل مهم پدیده "فرار مغزها"ست؛ یعنی در دانشگاه به مباحث صرفا نظری پرداخته می شود و در صنعت، که محل کار و عمل و میدان است، این مباحث کارایی لازم را ندارد. ارتباط این دو مرکز مهم از جمله عوامل قطع وابستگی و علاقه مند ساختن دانشجو و جذب سرمایه ها و اشتغال زایی در صنایع است.(۲۶)

ـ باید به این معضل بزرگ به عنوان یک پدیده ملی نگاه شود. دولت و مجلس و رسانه های همگانی نسبت به حل آن عزم ملی از خود نشان دهند.

ـ وجود ثبات و آرامش سیاسی و همدلی، همکاری و وحدت نیروهای خودی و احزاب سیاسی و مسؤولان زمینه ساز ثبات و آرامش روحی افراد خواهد بود و این خود زمینه ساز حل بسیاری از مشکلات.

ـ احترام و توجه بیش تر به علم، دانش، خلّاقیت و تحصیل ضروری است. نخبگان و تحصیل کردگان جامعه باید در صدر توجه مسؤولان فرهنگی و رسانه های همگانی قرار گیرند. علاوه بر این، باید ستادهای ویژه ای تشکیل گردد و مشکلات مادی و معنوی فارغ التحصیلان و نخبگان کشور را خارج از برنامه و به صورت ضربتی حل نمایند.

ـ تأسیس شهرک هایی برای محققان و تأمین همه نیازهای علمی، تحقیقاتی، مادی و معنوی آنان در این مجموعه، به گونه ای که آنان بتوانند با خیالی آسوده به حل معضلات علمی و فرهنگی جامعه همت گمارند، مطلوب است. روشن است که برای هر مجموعه علمی همسویی، می توان چنین اقدامی به عمل آورد؛ بخش صنعت، بخش کشاورزی، بخش خدمات، علوم انسانی، علوم پایه و... .

ـ تجدیدنظر جدّی در وضع دانشگاه ها و بودجه های تحقیقاتی آنان و تخصص اعتبارات و امکانات ویژه ای برای آنان در راستای تحقیق و پژوهش باید مورد توجه باشد.

ـ تغییر ساختار نظام آموزشی، تغییر نظام حاکم بر مؤسسات آموزش عالی، گماردن افرادی شایسته و فارغ از گرایش های سیاسی، حزبی و جناحی بر صدارت آن ها، از جمله عوامل مؤثر در جلوگیری از پدیده "فرار مغزها" است.

و سرانجام آنچه از همه مهم تر است اصلاح مفاسد اداری و حاکمیت روابط شخصی و فامیلی و گروهی و حزبی و جناحی است.

نویسنده: محمد فولادی

منبع: فصلنامه معرفت

پی‏نوشت‏ها

۱ـر.ک:حسن‏وقوفی،فرارمغزها، تهران، مؤسسه‏فرهنگی‏انتشاراتی‏زاهد، ص ۹

۲ـ ر. ک: پریدخت وحیدی، مهاجرت بین‏الملل و پیامدهای آن، سازمان برنامه و بودجه، ص ۱۳۶۴

۳ـمحمدمعین،فرهنگ‏معین،ج۴،واژه‏مهاجرت

۴ـ ر.ک: جورج ریتزر، نظریه‏های جامعه‏شناسی دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، فصل پنجم

۵ـ رحیم‏زاده اسکویی، کندوکاوی مقدماتی در زمینه تکنولوژی، تهران، وزارت امور اقتصادی و دارایی، ص ۴

۶الی ۱۰ـ در این زمینه ر. ک: حسین شهیدزاده، "فرار مغزها، مشکل بزرگ جهان سوم"، / اطلاعات سیاسی، اقتصادی، ش ۴۵،۴۶،ص۴/همان / ص ۶

۱۱ـ عسگری و دیگران، فرار مغزها؛ انتقال معکوس تکنولوژی، ترجمه مجید محمدی، تهران، آفتاب، ۱۳۷۶، ص ۷

۱۲و۱۳ـ ر. ک.به: رضا منصوری، «نگرشی بر وضعیت تحقیقات در ایران»، فصلنامه سیاست علمی و پژوهشی، ش اول، ۱۳۷۰، ص ۱۶ / ص ۱۸

۱۴ـ وای، شیاتوهانگ، «تحلیلی تجربی از فرار مغزها و دانشجویان خارجی به امریکا»، ترجمه گروه فرهنگی، مجله راهبرد، ش ۲، سال ۲ (۱۳۷۲)، ص ۱۵۰

۱۵و۱۶ـ به نقل از: حسن وقوفی، پیشین، ص ۵۰ / احسان نراقی، جامعه، جوانان، دانشگاه، ص ۲۲۷ / ص ۵۴

۱۷ـ ماهنامه گزارش، ش ۵۶

۱۸و۱۹ـحسن‏وقوفی،پیشین،ص۸۱/ص۸۶

۲۰و۲۱ـ روزنامه جام جم ،۱۵/۱۰/۸۰، ص۷ مصاحبه با مشاوران سازمان فرهنگ و ارتباطات

۲۲ـ روزنامه همشهری، ش ۲۵۴۳، ۴/۸/۸۰

۲۳ـ عسکری و دیگران، پیشین ،ص ۶

۲۴و۲۵ـ روزنامه انتخاب، ۱۲/۲/۸۰

۲۶ـ ر. ک: حسین‏شهیدزاده،پیشین،ص ۱۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی